هر زمانی بر دلم باری رسد


هر زمانی بر دلم باری رسد

هر زمانی بر دلم باری رسد


هر زمانی بر دلم باری رسد

هر زمانی بر دلم باری رسد


هر زمانی بر دلم باری رسد

هر زمانی بر دلم باری رسد


هر زمانی بر دلم باری رسد

وز جهان بر جانم آزاری رسد
وز جهان بر جانم آزاری رسد
وز جهان بر جانم آزاری رسد
وز جهان بر جانم آزاری رسد
وز جهان بر جانم آزاری رسد
وز جهان بر جانم آزاری رسد
وز جهان بر جانم آزاری رسد
وز جهان بر جانم آزاری رسد
چشم اگر بر گلستانی افکنم
چشم اگر بر گلستانی افکنم
چشم اگر بر گلستانی افکنم
چشم اگر بر گلستانی افکنم
چشم اگر بر گلستانی افکنم
چشم اگر بر گلستانی افکنم
چشم اگر بر گلستانی افکنم
چشم اگر بر گلستانی افکنم
از ره گوشم به دل خاری رسد
از ره گوشم به دل خاری رسد
از ره گوشم به دل خاری رسد
از ره گوشم به دل خاری رسد
از ره گوشم به دل خاری رسد
از ره گوشم به دل خاری رسد
از ره گوشم به دل خاری رسد
از ره گوشم به دل خاری رسد
نیست امیدم که در راه دلم
نیست امیدم که در راه دلم
نیست امیدم که در راه دلم
نیست امیدم که در راه دلم
نیست امیدم که در راه دلم
نیست امیدم که در راه دلم
نیست امیدم که در راه دلم
نیست امیدم که در راه دلم
شحنهٔ امید را کاری رسد
شحنهٔ امید را کاری رسد
شحنهٔ امید را کاری رسد
شحنهٔ امید را کاری رسد
شحنهٔ امید را کاری رسد
شحنهٔ امید را کاری رسد
شحنهٔ امید را کاری رسد
شحنهٔ امید را کاری رسد
نیستم ممکن که در باغ جهان
نیستم ممکن که در باغ جهان
نیستم ممکن که در باغ جهان
نیستم ممکن که در باغ جهان
نیستم ممکن که در باغ جهان
نیستم ممکن که در باغ جهان
نیستم ممکن که در باغ جهان
نیستم ممکن که در باغ جهان
دست من بر شاخ گلناری رسد
دست من بر شاخ گلناری رسد
دست من بر شاخ گلناری رسد
دست من بر شاخ گلناری رسد
دست من بر شاخ گلناری رسد
دست من بر شاخ گلناری رسد
دست من بر شاخ گلناری رسد
دست من بر شاخ گلناری رسد
آسمان گر فی المثل پاره کنند
آسمان گر فی المثل پاره کنند
آسمان گر فی المثل پاره کنند
آسمان گر فی المثل پاره کنند
آسمان گر فی المثل پاره کنند
آسمان گر فی المثل پاره کنند
آسمان گر فی المثل پاره کنند
آسمان گر فی المثل پاره کنند
زان نصیب من کله واری رسد
زان نصیب من کله واری رسد
زان نصیب من کله واری رسد
زان نصیب من کله واری رسد
زان نصیب من کله واری رسد
زان نصیب من کله واری رسد
زان نصیب من کله واری رسد
زان نصیب من کله واری رسد
زخم ها را گر نجویم مرهمی
زخم ها را گر نجویم مرهمی
زخم ها را گر نجویم مرهمی
زخم ها را گر نجویم مرهمی
زخم ها را گر نجویم مرهمی
زخم ها را گر نجویم مرهمی
زخم ها را گر نجویم مرهمی
زخم ها را گر نجویم مرهمی
آخر افغان کردنم باری رسد
آخر افغان کردنم باری رسد
آخر افغان کردنم باری رسد
آخر افغان کردنم باری رسد
آخر افغان کردنم باری رسد
آخر افغان کردنم باری رسد
آخر افغان کردنم باری رسد
آخر افغان کردنم باری رسد
از تو پرسم در چنین غم مرد را
از تو پرسم در چنین غم مرد را
از تو پرسم در چنین غم مرد را
از تو پرسم در چنین غم مرد را
از تو پرسم در چنین غم مرد را
از تو پرسم در چنین غم مرد را
از تو پرسم در چنین غم مرد را
از تو پرسم در چنین غم مرد را
جان رسد بر لب؟ بگو آری رسد
جان رسد بر لب؟ بگو آری رسد
جان رسد بر لب؟ بگو آری رسد
جان رسد بر لب؟ بگو آری رسد
جان رسد بر لب؟ بگو آری رسد
جان رسد بر لب؟ بگو آری رسد
جان رسد بر لب؟ بگو آری رسد
جان رسد بر لب؟ بگو آری رسد
پی گرفتم کاروان صبر را
پی گرفتم کاروان صبر را
پی گرفتم کاروان صبر را
پی گرفتم کاروان صبر را
پی گرفتم کاروان صبر را
پی گرفتم کاروان صبر را
پی گرفتم کاروان صبر را
پی گرفتم کاروان صبر را
بو که خاقانی به سرباری رسد
بو که خاقانی به سرباری رسد
بو که خاقانی به سرباری رسد
بو که خاقانی به سرباری رسد
بو که خاقانی به سرباری رسد
بو که خاقانی به سرباری رسد
بو که خاقانی به سرباری رسد
بو که خاقانی به سرباری رسد